سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

تحلیل سیتماتیک از مشکلات

   خیلی از مردم روش برخوردشون با مشکل بیشتر احساسی هست تا منطقی. این موضوع تو کشور ما حادتره چون موضوعاتی مثل این (هنگام برخورد با مشکل چه کنیم؟) خیلی کم بهش پرداخته میشه. البته منظورم شرایط خاص و مشکلاتی که ناگهان باهشون مواجه میشیم، نیست چون در اون شریط معمولاْ سیستم عصبی فرمانهای سریعی صادر می کنه که خیلی هم تحت کنترل نیستن.

   یه روشی هست که من خیلی وقتها ازش استفاده کردم و نتیجه خیلی خوبی هم داده. اون روش اینه که وقتی فکر می کنم مشکلی وجود داره، یه صفحه کاغذ سفید و یک خودکار برمی دارم و راجع به خود مشکل فکر می کنم. این که اساساْ اون مشکل چیه. خب بعضی وقت ها در همین مرحله میبینم که مشکل چیزی نیست که اول به نظر میومده! در مرحله بعد سعی می کنم برای حلش نظر بدم و هر کدوم را بسنجم. یا شرایطی که میتونه اتفاق بیافته را مثه یه گراف رسم کنم و ببینم بهترین و بدترین حالت چیه و در موردش چه کارایی میشه کرد. خب همه رو همون صفحه کاغذ نوشته میشه. در واقع نوعی برخورد سیستماتیک با بعضی مشکلات دارم. این نوع برخورد میتونه خیلی ابزار نیرومندی باشه. در واقع تحلیل صحیح یه مشکل، عواقبش و راه حل هاش خیلی وقتها گره گشا هست. روشن شدن خود مشکل به ذهن این امکان را میده که برای حلش بهتر فعالیت کنه. احساس می کنم جای این نوع روش در برخورد خیلی از مردم با مشکلات خالی هست. یعنی آدمهایی دیدم که از یه مشکلی مدتهاست که خیلی ناراحت هستن ولی راجع به خود مشکل، علتهاش و پیامدهاش هیچ فکر اساسی نکردن.

   چیزی که شاید ارزش این نوع تحلیل را زیاد میکنه اینه که خیلی از مشکلات به خصوص مشکلات روحی ریشه مشترک دارند. این یعنی این که با ریشه یابی صحیح حداقل میشه فهمید مشکل از کجاست! البته این نیاز داره که اون فرد با خودش رو راست باشه و چیزی که هست را با چیزی که دوست داره باشه، جابجا نکنه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد