سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

آتش افکار

   یه دفعه به این فکر افتادم که ... " من از دست دادم" ... یه فرصت تکرار نشدنی ... فکر کردم چقدر همه چی می تونست متفاوت باشه، چقدر ... با خودم فکر کردم چرا "هیچ کس" هیچ کمکی نکرد ... داشتم فکر می کردم آدم در هر سنی به یه سطحی از کمک نیاز داره ... داشتم فکر می کردم ... خدایا چه افکار غریب و سنگینی ... فقط تو می دونی منظورم را ... فقط تو می تونی قضاوت کنی که حرف هام درستن یا نه ... منتظر اون موقعی می مونم که قضاوتت را بشنوم ... 

Amadeus

   امروز فیلم Amadeus را دیدم. این فیلم محصول 1984، به کارگردانی Milos Friman به بررسی زندگی ولفگانگ آمادئوس موتزارت آهنگ ساز شهیر اتریشی می پردازه. این فیلم برنده 8 جایزه اسکار و 4 جایزه Golden Globe شده.


   من از دیدن فیلم کاملاً لذت بردم. به نظرم از نظر بازی، موسیقی و صحنه آرایی فوق العاده فیلم خوبی هست. از نوجوانی به موسیقی و به خصوص سرگذشت موسیقی دان های کلاسیک علاقه داشتم. دبیرستان که بودم کتاب دو جلدی "خاکی و آسمانی" اثر دیوید وایس را در مورد موتزارت خوندم و هنوز هم قسمت های زیادی از اون کتاب را یادم هست. از نکات منفی فیلم میشه به اختلاف نسبتاً جدی فیلم با واقعیت اشاره کرد. فیلم اساساً به روابط دو آهنگ ساز معرف اون دوره یعنی موتزارت و سالیری می پردازه که به نظرم در خیلی از مواقع شاید برای جذاب شدن فیلم، از واقعیت خارج شده. شخصیت موتزارت هم اگر چه در اصول درست ترسیم شده ولی به نظرم نکات منفی شخصیتش بیش از حد پر رنگ شده و شاید برای کسایی که با موتزارت آشنایی ندارن یه کم تو ذوق بزنه.


   موسیقی فیلم که اکثراً اثر خود موتزارت هست فوق العاده دلنشین و تاثیرگذاره. حتی به نظرم برای کسایی که به موسیقی کلاسیک علاقه ندارن هم میتونه کاملاً جالب باشه. فضای فیلم خیلی خوب ترسیم شده و واقعاً تداعی گر اواخر قرن 18 و زندگی آمیخته شده با موسیقی مردم اتریش هست.


   در کل خیلی خوشحال هستم که این فیلم را دیدم و خب به بقیه هم توصیش می کنم. به لطف دوستان با سلیقه، فیلم های خیلی خوبی این چند وقت دیدم، ازشون ممنونم .

خواب های عجیب

   چند شبه خواب های عجیبی می بینیم. آدم هایی که مدت ها ندیدمشون را در فضای جالب می بینم ... اینقدر تاثیر گذاره که صبح که بیدار میشم تا کلی وقت نشستم رو تخت و فکر می کنم. احساس می کنم این خواب ها یه خوفی برای گفتن دارن ... ولی نمیدونم چی. خواب دیدن واقعاً پدیده جالب هست.


غیر قابل بخشش

   بعضی از چیزها برام غیر قابل بخششه ... لااقل زمان زیادی باید بگذره تا برام کمرنگ بشه ... امشب نخواهم رفت ... با همه احتیاجی که به بیرون رفتن و حرف زدن و ... دارم، با همه بی حوصلگی امروز ... در واقع این یه حالت درونیه که نیاز به زمان داره ... می دونم زمانی که به حالت عادی برگردم ممکنه خیلی دیر شده باشه ...

  همیشه خیلی به این موضوع فکر کردم که چرا به راحتی کسی را به دنیای درونم راه نمیدم ، ولی تجربه اخیر رفتارم را تا حد زیادی تایید کرد ... به قول این شعر فوق العاده مولانا:


دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران، مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس تو را، زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید، تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او بطراری که می آید
تو منشین منتظر بر در، که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که می جوشد، میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می جوشد، درون چیزی دگر دارد
نه هر کلکی شکر دارد، نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد، نه هر بحری گهر دارد
بنال ای بلبل دستان، ازیرا نالهٔ مستان
میان صخره و خارا اثر دارد، اثر دارد
به نه سر گر نمی گنجی، که اندر چشمهٔ سوزن
اگر رشته نمی گنجد، ازان باشد که سر دارد
چراغست این دل بیدار، بزیر دامنش می دار
ازین باد و هوا بگذر، هوایش شور و شر دارد
چو تو از باد بگذشتی، مقیم چشمهٔ گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد
چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد

Life is Beautiful

   دیروز یه فیلم فوق العاده دیدم به اسم "Life is beautiful". این فیلم محصول سال 1997 و به کارگردانی Roberto benigni ایتالیایی ساخته شده و خود Benigni هم نقش اول فیلم را بازی کرده. Life is Beautuful برنده 3 جایزه اسکار و همچنین برنده جایزه ویژه هیات ژوری از جشنواره کن شده.

  

   به نظر من فیلم از هر نظر فوق العادس و من واقعاً از دیدنش لذت بردم. از تم فیلم گرفته تا بازی بی نظیر benigni و همچنین آهنگ خیلی تاثیرگذارش. تا حالا نشده بود که با دیدن یه صحنه همزمان احساس خنده، گریه و تحسین بهم دست بده ... شاید برای همین هست که خیلی این فیلم در محدوده یه ژانر خاص سینمایی قرار نمی گیره چون مخلوطی هنرمندانه از کمدی، درام، عشق و جنگ هست. اکیداً توصیه می کنم که فیلم به زبان انگلیسی  (البته زبان اصلی فیلم ایتالیایی هست ولی دوبله انگلیسیش هم به نظرم خیلی جالبه)دیده بشه چون خیلی از قشنگی های فیلم از بین میره.  ترجیه میدم فعلاً بیشتر از این ننویسم. دوست دارم اگه کسی اینجا را خوند و فیلم را دید (یا قبلاً دیده) نظرش را بدونم .

فکر می کنم ...

   فکر می کنم ... میگم محمدرضا داری خودتو گول میزنی ... می دونی چی کمه، می دونی چقدر اذیت کنندس ... تمام عمرت می خوای به روی خودت نیاری؟ ... این حسرت برات می مونه ... بازم خوبه میتونم خودم را تحلیل کنم در این حد ...

Father and Daughter

   یه انیمشین کوتاه دیدم که خیلی زیاد تاثیرگذار بود. اسمش  "Father and Daughter"  و کارگردانش "Micheal Dudok" هست. فکر نمی کردم در 8 دقیقه و 13 ثانیه اینقدر احساساتی بشم و ...  آهنگش هم خیلی فوق العادس ... این انیمیشن در سال 2000 اسکار بهترین فیلم انیمیشنی کوتاه را برده. مفاهیم عمیقی که هیچ وقت، هیچ وقت ذهن منو تو زندگیم تنها نذاشتن ...

جزء دوست داشتنی زندگی من

   روز ورزشی خیلی خوبی بود. یک ساعت دویدم که خیلی کیف داشت، این ششمین جلسه تمرینم بود که خودم برای خودم تنظیم کرده بودم. استخر هم رفتم که اون هم خیلی خوب بود. بعدشم به یه دوست خیلی خوب یک ساعتی گپ زدیم. الان احساس آرامش می کنم. ورزش همیشه برام فوق العاده بوده و امیدوارم این روند ادامه داشته باشه. در ادامه برنامه دو، مسافت را کم کم بیشتر می کنم. فکر می کنم امروز بین ۹ تا ۱۰ کیلومتر دویدم. یه کتاب فوق العاده هم در مورد دویدن خوندم که هم دانشم را زیاد کرده و هم اینکه کلی انگیزه بهم داده . ورزش همیشه جزء دوست داشتنی، مهم و لذت بخش زندگیم بوده .

روز خوب

   امروز روز خوبی برای من بود. اتفاق های خوشحال کننده ای افتاد . خبر آخری از این جهت خوشحالم کرد که نتیجه یه تلاش چند ساله بود. این نتیجه را هر چند با کلی زحمت، وقت و هزینه به دست اوردم ولی به نظرم کاملاْ ارزشمند هست. ممکنه تبعات این خبر و این نتیجه سختی ها و مشقات زیادی داشته باشه ولی خوب فعلاْ تا این مرحله خوب بوده و من خوشحالم. امیدوارم ادامه این مسیر اون طوری پیش بره که برام خوب باشه.


ساقیا جام میم ده که نگارنده غیب         نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد

آنکه پر نقش زد این دایره مینایی            کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

   بهترین کاری بود که چند وقت اخیر انجام داده بودم. رفتیم دو تا عروسک و یه ماشین اسباب بازی گرفتیم برای اون بچه ها ... چه بچه های فوق العاده ای ... درسته خانوادشون از لحاظ مالی در سطح بالایی نیستن ولی از لحاظ شخصیت و فرهنگ مسلماْ از خیلی از آدمهای جامعه ما که فکر میکنن خیلی مهم هستن بالاترند ... اون بچه ها هم یه هدیه فراموش نشدنی بهمون دادن، هر کدوم یه کارت تشکر به دست خط خودشون ... چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم ... و یه شعر فوق العاده از طرف خانواده:

" از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر         یادگاری که در این گنبد دوار بماند"


   به جز این، تو اون چند روز همش بچه ها میومدن کنارم و این فوق العاده بود ... فوق العاده ... ازتون ممنونم ... برای خوشبختیتون دعا می کنم ...