سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

بادبادک باز

   بادبادک باز نوشته خالد حسینی نویسنده افغانی مقیم آمریکاست. این کتاب در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و با استقبال گسترده روبرو شد. ترجمه مهدی غبرائی از این کتاب را در روزهای آخر سال ۸۷ خوندم. این کتاب توسط یه دوست خیلی خوب به من هدیه شده بود .

   قبل از این که کتاب را بخونم احساس می کردم نوشته های یه نویسنده افغانی شاید چندان برام جذاب نباشه. شاید دلیل اصلی این طرز فکر مربوط به موقعیت افغانی ها در ایران باشه. اگر چه همیشه اعتقاد داشته ام که افغانی ها مردمانی با استعداد و پرتلاشند که دست روزگار و جنگ های متعدد بیشتر اونها ار در طبقه پایین شغلی قرار داده. یه نکته جالب در مورد افغانستات در المپیک ۲۰۰۸ پکن اتفاق افتاد. جایی که یه تکواندوکار از این کشور مدال برنز گرفت. و اگه هادی ساعی مدال نمی گرفت ما و افعانستان در یه جایگاه ورزشی قرار می گرفتیم. در ضمن تم موسیقی های افغانی را هم کاملاْ دوست دارم . خب، برگردیم به کتاب.

   کتاب بادباردک باز به طور ویژه ای میتونه برای ایرانی ها جالب باشه. خیلی از مسائل اجتماعی و فرهنگی که در کتاب اتفاق می افته را ایرانی ها به خوبی درک خواهند کرد و این میتونه جالب باشه. ضمن اینکه این کتاب میتونه یه کم دیدمون را نسبت به افغانستان تصحیح کنه.

   کتاب برای من دو نیمه داشت. نیمه اول به نظرم فوق العاده بود. در این نیمه احساس می کردم دارم یه کتاب خیلی خوب در سطح معروف ترین رمان ها می خونم. کتاب به گونه ای نوشته شده که خیلی شبیه به اتوبیوگرافی هست و  برای همین خیلی ارتباط خوبی با خواننده ایجاد میکنه. در واقع هم خیلی از قسمت های داستان از زندگی شخصی خالد حسینی گرفته شده. در این نیمه شخصیت پردازی خیلی خوب و روان شناسانه ای صورت گرفته و حوادث به شدت طبیعی و واقعی جلوه می کنند. همچنین اینکه از یه زاویه متفاوت زندگی افغان ها را می دیدم برام خیلی جالب بود.

   نیمه دوم کتاب به نظرم من کیفیت قسمت اول را نداره. این در حالی هست که خیلی از اتفاق ها در نیمه دوم رخ میده و فکر می کنم برای خیلی از خواننده ها جذابیت داره. ولی برای من مثل این بود که دارم فیلم هندی میبینم! یعنی حوادث دیکه طبیعی نبودن انگار داستان از یه قصه عمومی به یه قصه خیلی خاص و منحصر به فرد شیفت پیدا می کنه. در نیمه اول احساس می کردم دارم یه سری ماجرای واقعی می خونم ولی در قسمت دوم احساس کردم نویسنده داره فکر میکنه چطوری رمان جذاب تری بنویسه.

   در مجموع کتاب خیلی خوبی هست. کتابی که ارزش خوندن داره. شاید جزء معدود رمان هایی باشه که از نویسنده های شرقی (به جز ایرانی) خوندم و خوب این برام جالب بود. ترجمه کتاب هم به نظر من ترجمه خوبی هست و حس نویسنده را به طرز ملموسی منتقل میکنه. داستان همچنین میتونه باعث بشه به طرز فکر و اعمالمون به طور بلند مدت تری نگاه کنیم. راستی یه خالد خسینی در گفتگو در این مورد این کتاب در بی بی سی داره که میتونین از لینک زیر دانلود کنین:

http://www.bbc.co.uk/radio/podcasts/wbc




نظرات 1 + ارسال نظر
سیامک سالکی سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:42 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام.
سال نو مبارک.
سالی سرشار از موفقیت و شادکامی و بهروزی توام با سلامتی و عافیت براتون آرزو میکنم.
خوشحال میشم سری به وبلاگ من بزنید.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد