سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

در جستجوی خوشبختی

   خوشبختی ... واژه ای که هر روز می شنویم. واژه عجیبی که میتونه دستاورد همه عمر ما را خیلی ساده خلاصه کنه. احساسی که همه تفکرات، احساسات، خصوصیات فردی، شرایط خانوادگی، فیزیکی،  اجتماعی، علمی، اقتصادی، مذهبی ما را در بر می گیره. چقدر عجیب و شگفت انگیز که هر آدمی خوشبختی را یه جور تعریف می کنه و راه خودش را برای بدست آوردنش طی می کنه. از چند هزار سال پیش فلاسفه و متفکرین شروع کاویدن عمق این احساس کردند. مکاتب و مذاهب مختلف راه هایی را نشان دادند و وعده خوشبختی را به بشر هدیه کردند. آدمهایی اومدن و رسیدن به خوشبختی را خیالی پوچ و دست نیافتنی دونستن. چقدر زیباست وقتی کسی از ته قلب بگه و احساس کنه که خوشبخته. خوب می دونیم که علی رغم همه تحلیل هایی که سعی در فرموله کردن این احساس دارن و همه فاکتورهای موثری که روان شناس ها و جامعه شناس ها برمی شمرند، خوشبختی یه احساسه. یه احساس عمیق فارغ از تحلیل های پیچیده منطقی.

   بشر ذاتاً مقایسه گر هست و عموماً خوشبختیش را در مقایسه با شرایط دیگران می سنجه. کاش به جایی برسیم که فارغ از شرایط اطرافیان و جامعه احساس خوشبختی کنیم. صدها سال قبل حافظ چقدر عمیق، تاثیرگذار و تکان دهنده سروده:

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد               وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

انگار خوشبختی را از زاویه ای می دیدند که امروز برای ما خیلی تاریک شده.

هنگام تنگ دستی در عیش کوش و مستی           کین کیمیای هستی قارون کند گدا را

یا

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست       که طمع در گردش گردون دون پرور کنم

حس می کنیم که چه احساس عجیب و مطمئنی پشت این اشعار هست، نه؟ :)

   خیلی وقت ها خوشبختی را در گذشته پیدا می کنیم، می شنویم که سالهای جوانی چقدر خوشبخت بودیم ولی انگار اینو در آینده می فهمیم. بازم انگار از همون مقایسه ولی این بار مقایسه خودمون در محور زمان. چه احساسی پیدا می کنین وقتی میشنوین یه پیرمرد 71 ساله ژاپنی که یک معلم بازنشسته است قله اورست 8848 متری اورست را فتح می کنه؟ این اتفاق 2 سال قبل افتاد. برای اینکه فکر نکنیم یه اتفاق بوده جالبه بدونین که سال پیش همین روزا بود که یه مرد 76 ساله نپالی هم قله اورست را فتح کرد. یه احساس قوی تو قلب این آدم ها موج میزده، نه؟ اسمه اون احساس را چی میذارین؟

یه مطالبی راجع به خشنودی و احساس رضایت از زندگی می خوندم و این شکل را دیدم، شاید براتون جالب باشه.

   

green = most happy
blue
purple
orange
red = least happy

 

این نقشه را مخققان روانشناسی اجتماعی دانشگاه لستر منتشر کردند. نظرتون چیه؟ برای دیدن نتایج جدیدتر تحقیقات و مطالعه بیشتر میتونین به http://www.le.ac.uk/users/aw57/world/sample.html مراجعه کنین.

   صمیمانه آرزو می کنیم همگی، فارغ از اینکه کجا و در کدوم رنگ هستیم و چه می کنیم، خوشبختی عمیق را تو قلب هامون حس کنیم. امیدوارم ذهن مقایسه گر و معیارهایی که دیگران تعیین می کنن این احساس را ازمون نگیره.

نظرات 2 + ارسال نظر
آرنیکا پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:34 ب.ظ http://aarnika.blogsky.com

چه به شعر حافظ روی آوردی و هی ازش سوء استفاده میکنی!! :دی
ولی انصافا خوب میگردی مرتبط هاش رو پیدا میکنی (;
قبول دارم خوش بختی تعریف شده نیست و یه احساسه که خودمون در خودمون به وجود میاریمش، ولی نرسیدن به چیزی که آرزوی قلبی ات بوده و چیزی جز اون رو نمی خواستی، میتونی باعث بشه نتونی اون طور که باید و شاید احساس خوش بختی کنی، حتی اگر خیلی چیزایی رو داشته باشی که از نظر دیگران نهایت خوش بختی ات باشه!! آدم ها متاسفانه معمولا خوش بختی رو در چیزی میدونن که ندارن! یکی پول، یکی خانواده ی خوب، یکی مدرک تحصیلی و موقعیت اجتماعی، و یکی در عشق.
نقشه ای هم که گذاشتی خیلی جالب بود! باز خوبه ما بنفشیم و انقدر افسرده!! :دی قرمز بودیم دیگه... بلا به دور!! :دی
خیلی حرف زدم انگار! فعلا! (;

اشعار حافظ را از بچگی میخوندم و حفظ می کردم. اینطوری نیست که برای مطلبم دنبال یه شعر بگردم، همینطوری میاد تو ذهنم.
حرفهات را قبول دارم، در واقع ناکامی میتونه وجود داشته باشه. ما یه چیزی را می خواستیم و بهش نرسیدیم. خیلی از امور دنیا به همه نمی رسه! مثلاْ همه نمی تونن قهرام یه رشته ورزشی بشن، ماهیتش ذاتاْ محدودیت داره. برای همینه که خوب بالاخره به یه چیزهایی که دوست داریم نمی رسیم و ناراحت میشیم. این ناراحتی هم خیلی درست و به جا هست. چیزی که من میخوام بگم (نه اینکه خودم اینطوری باشما ولی دوست دارم به اینجا برسم) اینه که اولاْ یه عمر به اون ناکامی محدود نشیم. زندگی ابعاد مختلف داره و باید تا اونجا که میتونیم در همش جلو بریم. بعضی ها سال ها در یه مسئله می مونن و هیچ وقت هضمش نمی کنن.
مورد دوم اینه که کسایی که اعتقاد عمیق به خدا پیدا می کنن کم کم به جایی میرسن که این بدبختی ها و ناراحتی ها کم و کمتر میشه. به جایی میرسن که دیگه سیاهی نیست. این خیلی دستاورد عظیمیه، خیلی خیلی. و من اعتقاد دارم امکان پذیره. در واقع اگه دیدگاه معنوی گسترده ای داشته باشیم، خیلی از اتفاقات را یه جور دیگه می بینیم. (غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد / ساقیا باده بادی شادی آن کین غم از اوست) .

آرنیکا پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:45 ب.ظ http://aarnika.blogsky.com

راستی در مورد لینک کردن که تو یکی از کامنت هام گفتم، فکر کنم یه اجازه گرفتن لازم باشه! :دی اجازه که هست؟ :)

بله، خواهش می کنم، ممنون :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد