سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

گام اول

   اول اینکه واقعاْ از دیشب تا الان خوب نبودم، به دلایلش کاری ندارم چون واقعاْ پیچیدست ... امروز قرار بود با استادم جلسه داشته باشم و بهش ایده بدم که چه کاری انجام بدیم. من این چند روز تعدادی از مقالات استادم را خونده بودم و یه سری چیز یادداشت کرده بودم. 

   خلاصه رفتم و در حدود ۴۰ دقیقه حرف زدیم. خیلی جلسه خوبی بود و به شدت از ایده های من استقبال کرد و گفت همشون فوق العاده اند! یکی از چیزهایی که گفتم را گفت که خودشون هم به فکرش افتاده بودن و برای همین خیلی براش جالب بود که منم به ذهنم رسیده بود. برای همین گفت که این پروژه را میدم به تو. بعدش هم گفت کی بریم تنیس و اینا ... خلاصه خوشحال شدم که حرف هام برای یه استادی که تو دنیا در تخصصش کاملاْ شناخته شده است، جالب بود. من همیشه برای استادم به خاطر شخصیت، قدرت مدیریت و علمش کلی احترام قائل بوده ام. خلاصه تو این روز سخت و پر از تشویش این تنها اتفاق خوبی بود که افتاد ...

راه نرفته

   نمی دونم چرا نیم ساعت پیش به طور ناگهانی و بدون هیچ دلیلی با همه وجود ... فکر کردم، شاید بهترین فرصت را از دست داده ام ... فکر کردم می تونست اون اتفاق بی افته و می تونست بهترین باشه ... چرا هیچ وقت مثل نیم ساعت پیش فکر نکرده بودم؟ ... حتی اگه فکر کرده بودم هم مثه الان نبودم ... شاید هم چی می تونست به شدت متفاوت باشه برام الان ... شاید درست ترین تلاش را انجام ندادم ... خدایا اگه درست ترین تلاش را انجام ندادم منو ببخش ... خدایا یه کمی کمک می خواستم شاید، و خب یه کمی بینش ... که در موقع خودش نداشتم ... حالا دیگه باید بهش فکر نکنم ... اگه بشه ... همه این سال ها کجا، نیم ساعت پیش تا حالا کجا ... 

Broomball

   امشب با بچه های آزمایشگاه رفتیم ‌Broomball . Broomball یه ورزش تفریحیه که تو زمین هاکی رو یخ انجام میشه. هاکی رو یخ نیاز به تمرین زیاد داره برای همین این تفریح را درست کردن که اولاً زیاد سخت نباشه و ثانیاً آدم های بیشتری بتونن از بازی روی یخ لذت ببرن. در این تفریح نیازی به پوشیدن اسکیت نیست و با کفش معمولی انجام میشه. توپ بازی سایز توپ هندباله و چوب بازیش هم فرق داره. 

   خلاصه تجربه جالبی بود. تیم ما هم برد . خیلی دویدم و کلی انرژی مصرف کردم. زمین خوردن هم که جزء لایتفک این تفریحه . خلاصه الان به جز اینکه یه کم شدید سرفه می کنم، مشکل خاصی ندارم خدا را شکر. امروز فهمیدم هاکی رو یخ چه ورزش مفرحی میتونه باشه!

Thanksgiving

   من یکی دو ساعت هست که از یه مهمونی Thanksgiving برگشتم. خیلی دوست داشتم، واقعاً شرمنده محبت و مهمون نوازی امریکایی ها هستم. برنامه از طرف یه انجمن مسیحی وابسته به دانشگاه ترتیب داده شده بود و خب شامل رفت آمد به یه کلیسا، شام مخصوص Thanksgiving (بوقلمون و ...) ، موسیقی زنده و یه کم مسابقه و هدیه و اینا بود. من تقریباً همه چی را دوست داشتم. George را هم اتفاقی دیدم، خیلی خوشحال شدیم. واقعاً مرد فوق العاده ایه. من واقعاً براش احترام و ارزش زیادی قائلم. خیلی هم تا الان به من کمک کرده. در مجموع همه چی خوب بود و روحیه ام بهتر شد .