سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

۴ هفته آینده

   یه سری کارهایی انجام دادم که میتونه در ۴ هفته آینده نتایج جالبی برام داشته باشه. به طور کلی امیدوارم ظرف یک ماه کمی از ابهامات آینده برام کمتر بشه. همچنین امیدوارم در بعد اقتصادی تجربه جدیدی پیدا کنم .

رویا پردازی

   فکر می کنم یک از مهمترین ویژگی های من رویاپردازی هست. همیشه یکی از تفریحات من این بوده که از روی حوادث گذشته، در مورد آینده رویاپردازی کنم که البته لحظات تلخ و شیربن بسیاری را برام رقم زده. همچنین باعث شده که از خیلی از حوادث متعجب نشم. این رویاپردازی که کاملاْ با حدس و تحلیل هم همراه هست خیلی برام ارزشمنده. حتی رویاهایی که هیچ وقت عملی نشدن ارزش فکر کردن و وقت گذاشتن را برام داشته اند ...

تنهایی

   تنهایی یه عالم منحصر به فرد و غیر قابل توصیفه. تنهایی سفر کردن، تنهایی غذا خوردن، تنهایی شاد بودن و تنهایی غمگین بودن. همیشه به دوستام میگم که تجربه تنهایی بسیار مفید و ضروریه به شرطی که طولانی نشه. هیچ کلمه ای نمیتونه لحظاتی را توصیف کنه که در بیکران تنهایی در هجوم همه جانبه خود خودم قرار گرفتم. در این مکاشفه عظیم، گاهی مرز بین انسان و خدا ناپدید میشه و این بی نهایت تاثیرگذاره. 

انار

   خیلی زیاد انار دوست دارم. هم ظاهرش و هم باطنش . در  طول سه سال گذشته این موقع ها که میشه وقت انار آوردن من بوده. امروز هم شاید برای آخرین بار فرصت کردم ۴۰ کیلو انار عالی بیارم. دون کردن انار را هم دوست دارم! از بعد از ظهر تا خالا هم کلی انار دون کردم. خیلی میوه منحصر به فردی به نظر من. گل انار هم خیلی قشنگه .

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند

   مبحث عشق خیلی پیچیده، خیلی گسترده و خیلی شخصیه. یکی از بحث های مطرح، عشق با یک نگاه هست. بدون اینکه بخوام طرفدار و یا منتقد چنین عشقی باشم (لزوماْ هم به نظرم درست یا غلط نیست، کاملا به شرایط و آدمهای درگیرش بستگی داره)، ادامه میدم. یه نکته مهم دیگه اینه که حرف زدن با کسی که موارد احساسی را تجربه نکرده به نظرم کار عبثیه.


....


هر چی تلاش کردم نشد که چیزی که می خواستم را توصیف کنم ....

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

   همیشه بهم آرامش میده. با آرامش حرف میزنه، از موضوعاتی میگه که بهش فکر کرده، از موضوعاتی میگه که من بهش فکر می کنم.  دغدغه های فکریم را می فهمه و کمکم میکنه بهتر با مشکلاتم برخورد کنم. راحت و صمیمیه. خوش خنده و خوش قلبه. همیشه برام یه دوست خیلی خوب بوده. هیچ وقت نتونستم براش کاری بکنم و این ناراحتم میکنه. ماه پیش که تو مراسم عروسیش بودم، دنیا دنیا خوشحال بودم. 

   هر موقع میبینمش عمیقاْ خوشحال میشم. از ته دل شاد میشم. چه روزها و شبهایی که غمگین رفتم پیشش و شاد برگشتم ... چه راحت در مقام محرم دل قرار می گیره و چه آسون میشه گفتن رازهای سر به مهر. دلم میخواست یه یادگاری براش تهیه می کردم، نمیدونم چی ولی یه چیز ماندگار، به فکرش هستم.

   دکتر شریعتی تو مجموعه «هبوط در کویر» یه نوشته داره به نام «معبودهای من». از وقتی این نوشته را خوندنم همیشه به معبودهای خودم فکر کرده ام. این دوستم حتماْ تو لیست معبودهای من هست، البته در لیستی که با گستردگی بیشتری نسبت به آنچه دکتر شریعتی منظورشون بوده تهیه بشه.

دفاع فوق لیسانس دوستم

هیچ چیزی نمیتونست خوشحالی من را توصیف کنه. دفاع فوق لیسانس دوستم در دانشگاه اصفهان یود. خوشحالیه من خیلی کم به موفقیت آکادمیک دوستم برمیگرده. وقتی دیدم پاور پوینتش اینقدر قشنگ و با سلیقه طراحی شده، وقتی دیدم رنگ لباسش و کفشش را با رنگ پاورپوینتش ست کرده، وقتی دیدم راحت و بدون استرس حرف میزنه، وقتی دیدم اینقدر خوب و راحت با استادای معروفی که تو جلسه بودن برخورد میکنه و ... عمیقا خوشحال شدم. این همه تغییر را کی لمس و باور میکنه ... از اینکه بالاخره تونسته این همه تغییر مثبت را تو خودش ایجاد کنه خوشحال شدم. خوشحال شدم از وقتی که ارتباطمون کمتر شده تبدیل به آدمی در سطح بالاتری شده. خوشحال تر از من اونجا کسی نبود، مطمئنم ...


فوق لیسانس

دوران فوق لیسانس تموم شد. به نظرم از لحاظ آکادمیک خیلی بهتر از دوران لیسانس بود. در بعضی بعدهای غیر علمی هم جبران ضررهای دوران لیسانس میسر شد. از همه آدمهایی که این موارد را برام رقم زدن رفتم و تشکر کردم. از اینکه اونا این همه به من لطف دارن و این قدر مهربانانه باهام رفتار می کنن، حس خوبی پیدا می کنم. در واقع آدمهایی در دوران فوق دیدم که حضورشون در اون مقطع برای من حیاتی بود. از این بابت خوشحالم.

ننوشتن

ننوشتن دلایلی داره که مهمترینش تنبلیه! این بدترین دلیله به نظر من. ذهنم اینطوریه که مطالب میان و میرن. برای همین خیلی نوشته هام را یه بار رویاوار نوشتم و الان دیگه اون حس اولیه را برای نوشتنش ندارم. سعی می کنم منظم تر بنویسم .