سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

But Inside I'm Singing

"Within the music there's a melody, without words

Within the melody there's a song, without a voice

But Inside I'm Singing"

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

   دیشب داشتم فکر می کردم ... اصلاْ برام قابل قبول و توجیه پذیر نیست که به دلایل واهی یه موقعیت خوب را به یه موقعیت بسیار بد تبدیل کنند ... در واقع نه حمایت کردند، نه همکاری و نه حقوقی را بهش معترض بودند در مورد من پیاده کردند ... این چند روز یاد کوفیان و بیعتشون با امام حسین افتادم!

   بدتر از همه اینه که حالا همشون تک تک میگن که خوب بوده یا اشتباه کردیم یا چیزایی میبینم که با اون عقاید سخت گیرانه کیلومترها فاصله داره ... چقدر فرق داشتن با دوستی که بهم زنگ زد و گفت سعی کن بهت خوش بگذره ...

   بهشون هم گفتم ... اثر خودش را گذاشت ... گفتم انتظار نداشته باشین حرفهاتون را خیلی زود فراموش کنم ... احتمالاْ در کل ارتباطاتم تجدید نظر خواهم کرد ... متاسفم که نمیتونم بذارم به حساب بچگی یا بیسوادی یا بی تجربگی ... کسایی که ادعای عالی ترین مدارج دانشگاهی را دارن باید بتونن سنجیده حرف بزنن و سنجدیده رفتار کنند ... بسیار بسیار متاسفم که خیلی کم هم نتونستین بفهمین من چه وضعی دارم و نشانه ای از کوچکترین درک متقابل ندیدم ... یک دهه دوستی کافی نبود؟ ...



کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی       حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد   

" از این می ترسم که مبادا آرزوهایم و همه نیرویی که در طول حیاتم ارضاء نکرده ام، پس از مرگ شکنجه و عذابم کنند. امیدوارم پس از ادای آنچه در این دنیا انتظار تبیان را در من داشته است، تهی از هر امیدی بمیرم."



مائده های زمینی

آندره ژید

آرامش در رانندگی

   تصمیم گرفتم برای بهتر شدن رانندگی کنم و خوب ظرف دو روز گذشته بیش از ۱۵۰۰ کیلومتر رانندگی کردم که ۱۱۰۰ کیلومتر اول تنها بودم. تنهایی رانندگی کردن خیلی حس متفاوتی داره. در مجموع فوق العاده از این دو روز راضیم . تجربه کردن را دوست دارم ...

این جهان کوه است و فعل ما ندا ...

   یکی از قوانین نانوشته و فوق العاده محکمی که من میشناسم همین شعر مولاناست ... خیلی وقتها تو زندگیم بازخور رفتارم را دیدم، خیلی وقتها همه کاری که کردم به خودم برگشته ...



این جهان کوه است و فعل ما ندا

 سوی ما آید نداها را صدا
 فعل تو کان زاید از جان و تنت
 همچو فرزندی بگیرد دامنت
 پس تو را هر غم که پیش آید ز درد
 بر کسی تهمت منه، بر خویش گرد
 فعل تست این غصه های دم به دم
 این بود معنای قَد جَفٌَ القَلَم

آدم آهنی

   خواب های آشفته ... به کدامین گناه ... چقدر سخته یه تنه جنگیدن ... چقدر سخته سربازی خودش را تنها و بدون پشتیبان در میدان جنگ ببینه ... چه روحیه عظیمی می خواد ادامه دادن ... 


   یک هفته گذشته خیلی سخت گذشته، همه چی عوض شده ... الان هیچ احساسی ندارم ... دچار یه جمود وحشتناک شدم ... یه آدم آهنی ...

خش خش گام تو تکرارکنان

   می خواستم تشکر کنم فقط ... به خاطر اون چند ساعت ولی نحواستین که بشنوین ... می خواستم بگم چقدر برای من خوب بود ... فقط همین ... ولی رفتین ...


و تو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام، آرام

خش خش گام تو تکرار کنان

می دهد آزارم


و من اندیشه کنان

غرق این پندارم که چرا

خانه کوچک ما سیب نداشت

به دنبال هیچ

   جسمی و روحی احساس خستگی شدید می کنم. دیروز رفتم ورزش چند دقیقه بیشتر نتونستم بدوم ... از لحاظ روحی هم مثل کسی هستم که بیهوش بوده و کم کم داره به هوش میاد. توان و انگیزه هیچ کاری ندارم در حال حاضر ... همش یاد شعر زیبای فریدون مشیری می افتم ...:


                 که گر دست بیداد تقدیر کور

                                                   تو را می دواند به دنبال باد

                                                                                  مرا می دواند به دنبال هیچ

  

...

...

...


مرا می دواند به دنبال هیچ

...

آب حسرت

هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم       آب حسرت شد و در چشم گوهربار بماند

...

سفر به مریخ

   حرف هاتون را شنیدم، قضاوت هاتون، طعنه ها، اتهامات ... ، همه و همه را شنیدم. نمیدونم اگه میدونستین چه شکاف عمیقی دارین ایجاد می کنین باز هم این حرف ها را میزدین یا نه...

 

   خیلی سفر خوبی بود، مثل سفر به مریخ بود . الان با قبل از رفتن فرق کردم، رشد کردم، عوض شدم ... . خودم و دوستام را بهتر شناختمُ این فوق العادست ... اگه دوست خوبی براتون نیستم خیلی راحت قبول می کنم که برم ... اگه حضورم باعث میشه بهتون خوش نگذره ...


   در یه زمینه به خودم مغرور بودم و درست گفتین، اینکه فکر کرده بودم دوست خوبی هستم و براشون در حد خودم تلاش کردم. ممنون که بهم گفتین اینطور نبوده .


   با همه این حرفها به نظرم تصمیم هایی که گرفتم اشتباه نبوده چون منم نیاز دارم که بهم خوش بگذره. در این سفر اونقدر فداکار نبودم که از سر خوش گذشتن خودم بگذرم 


   به قول تو شبیه سیر آفاق و انفس بود! واقعاْ همینطور بود. همش خوب بود، همش .