سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

سبک من

نوشته های شخصی ملهم از احساسات و تفکراتم

جملاتی از آندره ژید

   جملات زیر را از کتاب مائده های زمینی اثر آندره ژید انتخاب کردم. همشون  برای من فوق العاده عمیق و تاثیرگذار هستند:


- بفهم که در هر لحظه ای از روز، میتوانی مالک خدا با همه ملکوتش باشی ...


- در کوتاه ترین لحظلت حیاتم، مجموعه ثروتم را می توانستم در خود حس کنم. ثروت من از ستایش منفرد اشیاء به وجود آمده نه از تجمع آن اشیاء. من دائماْ تمامی ثروتم را به حد کمال در اختیار داشته ام.


- معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد، برای من بیهوده است.


- ای رضایت خاطر، من در جستجوی تو هستم، تو همچون خنده های تابستان زیبایی.


- بیماری های شگفت آوری هست: که همان خواستن چیزی است که نداریم.


- هرگز گذشته را در آینده باز مجوی. از هر لحظه ای تازگی شباهت ناپذیر آنرا بگیر و خوش هایت را آماده مکن. یا بدان که به جای شادی های آماده، شادی دیگری تو را به شگفتی خواهد انداخت.


- ناتانائیل، خدا را با خوشبختی ات مسنج.


تدریس

   دیروز یه نفر بهم زنگ زد که برم بهش درس بدم. درسی که می خواست جزء درسایی بود که تقریباْ اصلاْ یادم نبود. بهش گفتم که نمی تونم درس بدم ولی گفت که فردا امتحان داره و هیچ کس را هم پیدا نکرده و خواست که هر طور هست کمکش کنم. حدود ۵ ساعت پشت سر هم نشستم و فصل های مربوطه را خوندم. بعدش هم رفتم و حدود ۴/۵ ساعت بهش درس دادم. در مجموع خیلی راضی بودم. اون هم کاملاْ راضی بود. منتظرم ببینم امتحانش چطور میشه. اگه موفق بشه واقعاْ خوشحال میشم. همونطور که فکرشو کرده بودم دیروز روز خاصی بود .

فردا روز دیگری است

   آروم تر باش محمدرضا ... فردا روز دیگری است ... خدا را عمیقاْ شکر می کنم ... امروز عصبی و خسته بودم ... خدایا عمیقاْ شکر و عمیقاْ ممنون ... امروز در اوج ناراحتی در یه لحظه خودم را به عنوان یه آفریده در برابر خدا حس کردم و اون لحظه بی نظیر بود ... خدایا ممنونم ...

باز هم مسافرت

   هفته پیش اصلاْ تصور نمی کردم که یه مسافرت به کرمان برم. کرمان تا حالا نرفته بودم و خیلی دلم می خواست یه بار این شهر را ببینم. به این جمله آندره ژید فکر می کنم که " از هر لحظه تازگی شباهت ناپذیر آنرا بگیر و خوشی هایت را آماده مکن، یا بدان که به جای شادی های آماده، شادی دیگری تو را به شگفتی خواهد انداخت "...

   شاید استجابت آرزوی چند هفته اخیرم بود که یه مسافرت دیگه خواسته بودم ... تجربه کردن را دوست دارم و این یه تجربه متفاوت و ارزشمند دیگه هست. کاملاْ خوشحالم که این مسافرت را رفتم، لحظات متفاوت و مشغولیت متفاوتی را تجربه کردم. شاید هم سهم کوچیکی در موفقیت دوستم داشتم. این برام مهم و ارزشمند هست. در کل باید از حس مسافرت قبل بیرون میومدم ... تفاوت بین دو مسافرت اخیرم اینقدر زیاده که میتونم بگم در تضاد هستند ... 

شکلات

    یه بسته شکلات آورده بودم. خودم خیلی این نوع شکلات را دوست داشتم، چندین بسته از این شکلات را ظرف دو روز خورده بودم. تعارفش کردم، یه تکه شکلات خورد. گفتم دوست داشتی، گفت آره ولی زیادی شیرینه. یه تیکشو خوردم دیدم راست میگه، به نظرم اومد که چقدر شیرینه و چرا من تو این دو روز نفهمیده بودم! بهش گفتم آره راست میگی، زیادی شیرینه ...

   دیروز یه تیکه از همون نوع شکلات را خوردم ... اصلاْ به اون شیرینی نبود ... اصلاْ ...

Come and dream the night with me

Now let the day
Just slip away
So the dark night may watch over you
Velvet blue, silent true
It embraces your heart and your soul
Nocturne

Never cry, never sigh
You don’t have to wonder why
Always be, always see
Come and dream the night with me
Nocturne

Have no fear
When the night draws near
And fills you with dreams and desire
Like a child asleep
So warm, so deep
You will find me there waiting for you
Nocturne

We will fly, claim the sky
We don’t have to wonder why
Always be, always see
Come and dream the night with me
Nocturne

Though darkness lay
It will give way
When the dark night delivers the day
Nocturne
    

دویدن

   امروز ۵۰ دقیقه دویدم. حس فوق العاده ای داشت بعد از چند ماه ندویدن. اگه شرایط جوی مساعد باشه (که امیدوارم مساعد نباشه!) برنامه دو منظم خواهم داشت. امروز یه کم برنامه برای خودم نوشتم. اگه یه کم همت کنم میتونم ظرف چند ماه به آمادگی خوبی برسم . خیلی کیف میده وقتی تو هوای سرد زمستون خیس عرق میشم! یه تضاد خیلی بامزه ای میشه که من دوستش دارم .

Piano Nights

   آلبوم Piano Nights اثر آرمیک را خیلی دوست داشتم. به خصوص از یه آهنگ به اسم Red Roses از این آلبوم خیلی خوشم اومد. البته این آلبوم در ایران منتشر نشده. فکر کنم چندین ساله که اکتر کارهای خوب آرمیک خارج از ایران تولید و پخش میشه. از آخرین کارهای آرمیک آلبوم Serenata را هم گوش کردم که اصلاً به پای Piano Nights  نمیرسه به نظر من! البته من گیتار کم گوش میدم و یک شنونده به شدت عام محسوب میشم!

Keira Knightley

   من فیلم کم می بینم ولی تازگی هر چی فیلم می بینم Keira Knightley بازی کرده! دزدان دریای کارائیب، Atonement، غرور و تعصب و تازه یه فیلم هم گرفتم به اسم The Edge of Love و امروز رو فیلم را نگاه کردم دیدم که بازم Keira Knightley بازی کرده!

   خیلی زیاد بازیش را دوست دارم و به نظرم هم در Atonement  و هم در غرور تعصب بسیار هنرمندانه بازی کرده. در غرور و تعصب نقش کلیدی الیزابت بنت را به عهده داره که به نظرم هم از لحاظ ظاهر خیلی مناسب هست و هم اینکه فوق العاده خوب این نقش را بازی کرده .

غرور و تعصب (۲)

   رمان غرور و تعصب واقعاْ خوب بود. با اشتیاق تمام خوندمش . شبهای آخر کمتر میخوندم که زود تموم نشه! واقعاْ رمانهای کلاسیک را دوست دارم. غرور و تعصب خیلی ملموس بود، در واقع به نظرم شخصیت پردازی جین آستین فوق العاده خوب بوده. روابط و احساس هر کدوم از شخصیت ها برام جالب بود. همچنین جملات زیادی بودن که برام جال بودن. برای نمونه :


" تو نمی توانی به خودت یا من بقبولانی که خودخواهی همان عاقبت اندیشی است و عدم فهم و تشخیص خطر همان امنیت خاطر بابت خوشبختی است."


    فکر کنم مثل اکثر خواننده های این کتاب از شخصیت الیزابت و همچنین دارسی خیلی زیاد خوشم اومد. به خصوص بعضی وقتها واقعاْ دارسی را درک می کردم ...!

   بعد از خوندن هر رمان احساس می کنم با تجربه تر شدم، احساس می کنم تجربه انتزاعی و ذهنی از بعضی مسائل پیدا کرده ام. وقتی در مواجهه به حوادث روزمره و یا تحلیل مسائل میبینم که این تجربیات واقعاْ کارآمد هستند احساس خیلی خوبی پیدا می کنم .


   بلافاصله بعد از تموم کردن کتاب فیلمش را دیدم. به نظرم فیلم خوبی هست ولی نه به خوبی کتاب! به نظرم حسی که کتاب از شخصیت ها میده کامل تر، دقیق تر و ملموس تر هست. البته برام جالب بود که ببینم کارگردان چطوری شخصیت ها را انتخاب کرده و فضای داستان ار چطوری به تصویر کشیده. در کل از دیدن فیلم هم کاملاْ لذت بردم. یه سوال هم تو دهنم مونده و اون اینه که چرا کارگردان در بعضی صحنه ها با داستان وفادار نبوده و تغییراتی بهش داده. شاید فکر کرده که برای بیننده هایی که اکثرشون کتاب را نخوندن اینطوری داستان جالب تر خواهد بود.

 

   فکر می کنم ساختن یه فیلم بر اساس یه کتاب ۴۰۰- ۵۰۰ صفخه ای کار سختیه و شاید نیاز به ۴ ساعت فیلم باشه که بشه به ماهیت داستان تا حد خوبی نزدیک شد. به هر حال این فیلم ۲ ساعت هست و در حد خودش با توجه به محدودیت زمانی روایت مناسبی از داستان داره. ولی اکیداْ توصیه می کنم اول کتاب خونده بشه و بعد فیلم دیده بشه!